فرشته كوچولوي عجول

بدون عنوان

بعد از بيرون اومدن از اتاق عمل ورفتن به اتاق فهميدم كه تو احتياج به nicu   داري كه اون بيمارستان نداشت بعد از دو سه ساعت تلاش از بيمارستان كسري تهران برات پذيرش گرفتن و ساعت 12:30 شب تو به همراه بابا رفتي تهران و 9 روز تو دستگاه بودي هر چي از سختي اون روزا برات بگم كم گفتم عزيزكم من دو روز بيمارستان بودم چهار شنبه مرخص شدم و تا شنبه خونه بابا جون بوديم با بابا ، مهسان هم بود كه جمعه رفت خونه ماماني و من و بابا و مامان جون شنبه رفتيم تهران خونه عزيز بابا و اون روز براي بار دوم تو رو ديدم قشنگ كوچولو چقدر معصوم خوابيده بودي با تمام دستگاه هايي كه بهت وصل بود اما نتونستم بهت شير بدم چون تازه شير خورده بودي برگشتيم خو...
2 اسفند 1389

تولد

امروز از صبح كه بيدار شدم اصلا حالم خوب نبود عزيزم فشارم 14 بود ضربان قلبم 120   ناهار خونه بابا جون بوديم زن عمو مهنوش هم بود بعد از ناهار زن عمو رفت خونه خودشون و مهسان هم همراهش رفت من و بابا هم رفتيم كمي استراحت كنيم كه يه دفعه حال من خيلي بد شد علتش پاره شدن كيسه آب و جدا شدن جفت بود وقتي بزرگ شدي برات مي گم كه چه حالي بودم خلاصه با عجله خودمونو رسونديم بيمارستان كسري كرج وضعيتم اورژانسي بود با دكترم تماس گرفتن و تا دكتر بياد مقدمات عمل انجام شد و ساعت پنج و نيم بعد از ظهر رفتم اتاق عمل و با بي حسي اسپاينال ساعت 6 بعد از ظهر دوشنبه 27 دي ماه 89 به دنيا اومدي و همون موقع ديدمت كوچولوي من خوش اومدي گل من &nb...
2 اسفند 1389
1